Khodam:سارینا
رسیدم دم خونه و رادوین درو با ریموت باز کرد و ماشینو یه گوشه پارک کرد
پیاده شدیم رادوین رفت در صندوق رو باز کرد منم رفتم خریدای خودمو و رادوین رو از صندلی عقب ورداشتم و بردم تو خونه مامان و نیلی جون و ماندانا جون انگار رفته بودن خرید هیچکی جز پدربزرگ رادوین که تو آشپزخونه بود زود پلاستیک های خرید رو گذاشتم تو اتاقمو برگشتم تو حیاط رادوین داشت جعبه های میوه رو کنار حوض کوچیکی که جز ا دیرین دارین...
ادامه مطلبما را در سایت دیرین دارین دنبال می کنید
برچسب : قسمت,بیست,هشتم,رمان,لیدی,شیطون, نویسنده : roman80roman بازدید : 258 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 5:33